دانشجو به روایتسینما
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۳۶۵۱
البته سینمای ایران در پرداخت به فیلمهایی با مضامین دانشجویان هم مانند دیگر موضوعات افراط و تفریط کردهاست. از این جهت که در برههای از زمان به خصوص در دهههای۷۰و۸۰ تعداد فیلمهای بسیاری با موضوع سبک زندگی و فضای فکری دانشجویان تولید شد و در سالهای بعد خیلی نسبت به آنها بیتفاوتی صورت گرفتهاست. امروز ۱۶آذر روز بزرگداشت دانشجوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متولد ماه مهر
کارگردان: احمدرضا درویش
شاید بتوان متولد ماه مهر را مستقیمترین و انتقادیترین فیلم درویش بدانیم که بر اساس اعتراضات دانشجویی ساخته شد. گروهی از دانشجویان در دانشکده علوم اجتماعی بیانیهای با هدف جداسازی دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه صادر میکنند با این توضیح که اختلاط دانشجویان منجر به فساد (به تعبیر آنها) و مسائل دیگر میشود. این فیلم با اینکه مضمونی کاملا سیاسی و پایبند به ارزشهای دفاعمقدس داشت، سعی میکرد تا پایان بیطرفیاش را حفظ کند.
نفس عمیق
کارگردان: پرویز شهبازی
«نفس عمیق» فیلمی مهم در تاریخ سینما و حتی جامعه معاصر است. در این فیلم با دیدی متفاوت دغدغههای لایههای مختلف اجتماعی به تصویر کشیده میشود. سه شخصیت اصلی فیلم یعنی کامران، منصور و آیدا هر کدام به دلایلی مختلف از سوی اجتماع طرد شدهاند و همین پسزده شدن منجر به طغیان و تصمیمهای تراژیک برای آنها میشود. فیلم تاکید دارد بگوید این داستان یک نفر نیست بلکه داستان یک نسل است که به اشکال مختلف میل به از بین بردن خودش دارد.
دو زن
کارگردان: تهمینه میلانی
در فیلم «دو زن»، تهمینه میلانی دو شخصیت اصلی فیلمش را با بازی نیکی کریمی و مریلا زارعی در قالب دو دانشجو نشان میدهد. فرشته و رویا دو دوست قدیمیاند. رویا از خانواده متمولی است، اما فرشته برای رسیدن به هدفش ادامه درس در دانشگاه و کمک به خانواده، تن به ازدواجی ناخواسته با احمد میدهد و رویاهایش بر باد میرود. دو زن، تصویری از زندگی و مشکلات زنان دانشجو ارائه میکند که در تلاش برای تغییر چهره زن ایرانی از یک فضای بسته به شخصیتی آگاه هستند.
دختران انتظار
کارگردان: رحمان رضایی
رحمان رضایی با فیلمنامهای از محمدهادی کریمی، فیلمی درباره ازدواجهای صوری دانشجویانی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند، ساخت. این فیلم درباره جوانی به نام سعید است که در سال آخر رشته پزشکی تحصیل میکند. او به خاطر مشکلات مالی خود مجبور به گرفتن ۲۰۰۰ دلار وام از دلالی به نام سام میشود، اما هنگام باز پس دادن وام خود با مشکلاتی مواجه شد و بنابراین به ازدواج مصلحتی برای گرفتن وام با همدانشگاهیاش که دختر بیماری به نام روشنک است، تن میدهد.
دربند
کارگردان: پرویز شهبازی
نازنین (با بازی نازنین بیاتی) یک دختر شهرستانی است که برای تحصیل به تهران میآید، اما از تنهایی، سادگی و احساسات او سوءاستفاده میشود. دانشجو در فیلم دربند دغدغه اعتصاب سیاسی ندارد. او از بی پولی و شرایط سخت اجتماعی و معیشتی رنج میبرد. شهبازی با ساخت این فیلم نشان داد فضای زندگی دانشجویی و مشکلات آنها را بدون در نظر گرفتن فضای سیاسی و اجتماعی جامعه به درستی میشناسد و برای رفع آن پیشنهادهای خوبی در نظر دارد.
خوابگاه دختران
کارگردان: محمدحسین لطیفی
رویا و شیرین در شهرستان سرکوه، به دانشگاه میروند. شبی آنها تصمیم میگیرند وارد ساختمانی متروکه شوند و پیرو آن ماجراهای هراس انگیزی رخ میدهد. «خوابگاه دختران» از معدود آثار موفق در ژانر وحشت است که نگاهی مثبت و در عین حال تحسین برانگیز به دختران نسل نوی جامعه دارد. آنهایی که با جسارت و جرات برای به دست آوردن چیزی که به آن اعتقاد دارند به سختی تلاش میکنند.
چهل سالگی
کارگردان: علیرضا رئیسیان
علیرضا رئیسیان در این فیلم، بر بستر عاشقانه داستانی در دوران دانشجویی را روایت میکند. عشقی که در اوایل دهه ۶۰ تبدیل به جدایی میشود و بعد از سالها و در آستانه ۴۰سالگی باز میگردد. روایت رئیسیان از مناسبات دوران دانشجویی در دهه ۶۰ با چاشنی ساختارها و نگاههای آن زمان باعث شده «چهل سالگی» اثری چند سویه باشد که داستانش در حالیکه مناسب برای تمامی اعضای خانواده است از آثار سطحی نیز یک سر و گردن بالاتر باشد.
دلشکسته
کارگردان: علی رویین تن
«دلشکسته» به کارگردانی علی رویینتن با بازی شهاب حسینی و بیتا بادران داستان دلبستگی دو جوان دانشجو با دو طرز فکر متفاوت و از دو سبک زندگی مختلف است که مجبور میشوند با هم پایاننامه ارائه کنند. دلشکسته کمدی اجتماعی سرپا و تند و تیزی است که هم تفکرات سنتی و هم تجددمأبی را نشانه میرود. کشمکشهای اصلی قصه در کلاسهای دانشگاه و در نحوه بیان عقاید دانشجویان در خصوص جامعه باعث میشود فیلم ارزش چندبار دیدن را داشتهباشد.
طعم شیرین خیال
کارگردان: کمال تبریزی
کمال تبریزی در «طعم شیرین خیال» داستان فیلمش را توسط دختری دانشجو به نام «شیرین» با بازی نازنین بیاتی روایت میکند که استادش (با بازی شهاب حسینی) مدافع سرسخت محیطزیست است و در یکی از سفرهای دانشجویی علمی به او ابراز علاقه میکند. فیلم لحنی سرخوشانه دارد و نقش دانشجویان در ترویج فرهنگسازی درست در جامعه را روایت میکند. هر چند فضای این فیلم کمدی است، اما میتواند هدفش را که حفاظت از محیطزیست است، بیان کند.
پری
کارگردان: داریوش مهرجویی
سالها پیش داریوش مهرجویی نیکی کریمی را در نقش یک دانشجوی سرگشته به تصویر کشید. دانشجوی ممتاز رشته ادبیات که با خواندن کتاب سبز کوچکی درباره سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم دچار تحولات فکری میشود. پری برداشتی آزاد از کتاب فرنی و زویی است که داریوش مهرجویی با نگاهی فلسفی و عرفانی خاص خود در آن ابعاد متفاوتی از زندگی یک دانشجو را به تصویر کشیده. در فیلم پری تلاش شده که تجربه نخستین سیر و سلوک یک دانشجو به تصویر درآید.
روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: دانشجو سینما فیلم های سینمایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۳۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «باران گرفته است» نوشته احمد یوسف زاده به تازگی توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر و در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه می شود. این کتاب داستانی مستند از کودکی، نوجوانی و جوانی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
یوسف زاده درباره این کتاب می گوید: به عنوان کسی که حدود دو سال با کودکی حاج قاسم زندگی کردم و در مورد ایشان و خانواده محترمشان تحقیق کردم باید بگویم زندگی حاج قاسم از همان کودکی یک زیست ساده، صمیمی و بی آلایش است. قرار بود اسم کتاب رو خوش مهر بگذاریم و دلیل آن این بود که حاج قاسم از کودکی مهرش به دلش همه مینشست.
یوسف زاده در مورد سبک زندگی حاج قاسم ادامه داد: ما در مورد حاج قاسم با یک کودک روستایی کم برخوردار مواجه هستیم که در آنجا رشد و زندگی میکند و مستقل به شهر میآید و هر لحظه ممکن بوده در آنجا دچار آسیبهایی شود کما اینکه حتی یکبار با گروهی آشنا می شود که عضو سازمان مجاهدین خلق بوده اما حاج قاسم از همه این موانع و دامهای دوران طاغوت و پر التهاب انقلاب اسلامی عبور میکند.
این نویسنده دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در در مورد اهمیت دوران کودکی حاج قاسم گفت: البته که یکی از مهمترین برهههای زندگی حاج قاسم دوران کودکی وی و تربیت یافتن در یک خانواده ساده با پدر و مادری روستایی که انسانهای پاک، دانا و با بصیرت دینی بالایی بودند.
وی افزود: خود حاج قاسم هم افتخار میکند که پدرش حتی در حد یک دانه گندم نان حرام به خانه نیاورد. وقتی با اهالی روستا حرف میزدم حرفشان این بود که با داشتن پدر و مادری مثل مشت حسن و مشت فاطمه طبیعی است که پسرشان حاج قاسم شود. یوف زاده در پایان تأکید کرد: کودکی حاج قاسم میتواند برای نسل جدید هم الگو باشد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
رادیوی فیلیپس هلندی بزرگ و سنگین بود. شصت سانت طول، چهل سانت عرض و بیست سانت قطر داشت. آن قدر سنگین بود که باید روی دوش حمل می شد. به لطف دوازده باطری «ریواک» بزرگ که پشتش می خورد، صدایش شفاف و قوی بود.
بعد از تعطیلی تابستان، وقتی تشکری برای سال دوم به قنات ملک آمد، رادیو شد نقل محافل روستا. شب ها، اکبر و حسین و صفدر و مش حسن و خیلی از هالی روستا در اتاق تشکری محفل می کردند. تشکری به آن ها علاقه مند شده بود و از هم نشینی شان لذت می برد. مردان روستایی رادیو گوش می دادند و خاطرات شیرین خود را برای هم تعریف می کردند و بلند بلند می خندیدند. تشکری برایشان چایی درست می کرد و بی آنکه دلیل خنده شان را بداند، تا آخر شب، که «داستان شب» را گوش می دادند، پای صحبتشان می نشست. مردها تا بروند به خانه هایشان، هر کدام دوازده سیزده استکان چای سر کشیده بودند.
آقای مدیر در خانه هر کدام از اهالی که برای شام دعوت می شد، رادیو را هم با خود می برد. با بلند شدن صدای رادیو، همسایه ها هم می آمدند و در سیاه چادر یا اتاق می نشستند و دوباره سر صحبت های بی پایان باز می شد. یک روز آقای مدیر بی رادیو به مهمانی رفت. در روستای آن طرف رودخانه عروسی دعوت بود. الاغی آوردند و آقا معلم را، که کت و شلوار شیکی پوشیده بود، با عزت و احترام سوار کردند و بردند به طرف محل عروسی. جمعیت زیادی آمده بودند. براهی هر طایفه ای جاهای خاصی مشخص شده بود که بنشینند و چای و ناهار بخورند. وقتی الاغ آقای تشکری به محدوده خانه داماد رسید، سازی و دهلی ها در حالی که می زدند و می نواختند، به استقبال آمدند.
***
قیافه قاسم در آن سن و سال دوست داشتنی بود. هنوز پشت لبش سبز نشده بود. می خواست به جایی برسد. می خواست کار ناتمام برادرش حسین را تمام کند. می خواست نه تنها وام پدرش را بپردازد، بلکه برای خودش هم زندگی خوبی بسازد. کار می کرد، سفت و سخت. حتی کارهایی که وظیفه اش نبود. وقتی ماشین حمل خواربار آن طرف خیابان هتل بوق می زد، تا یوسفی باخبر بشود، سومین حلب هفده کیلویی روغن را هم از پله ها بالا آورده و در انبار گذاشته بود. آقای هروی، همان جوان خوش تیپ خشکشویی اکسپرس، از فرزی قاسم کیف می کرد. یک روز وقتی داشت لباس های مشتری ها را اتو می کرد، دید قاسم نوجوان قالب های بزرگ یخ را با همان هیکل کوچکش از راه پله بالا می برد. دلش به حال او سوخت و با هم دوست شدند. عشایرزاده با نمک، در روزهای شلوغ هتل، به ویژه در ماه رمضان، برای اینکه بتواند با همان زبان روزه کارش را تند و سریع انجا بدهد، کفش هایش را در می آورد و در این لحظات دیگر انگار روی زمین راه نمی رفت، بلکه می لغزید!
این کتاب با ۲۳۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان توسط انتشارات مکتب حاج قاسم در نمایشگاه کتاب عرضه می شود.
کد خبر 6099526 فاطمه میرزا جعفری